شهید نقی کریوند این شهیدگرانقدر نخست مفقود الاثر در حین ماموریت و بعد از آن اعلام شد که ایشان شهید شده است . وی روستا زاده ای زحمتکش و پاک سیرت بود ،که شحصیتی بسیار مومن و متواضع و متعهد به دین اسلام و ارمانهای امام و انقلاب داشت
على مثل یک کارگری که نان حلال سره سفره میاورد کمک حال زندگی بود . دستش که رنگی میشد با تینر پاک میکرد همیشه خشک بود سفیدک میزد
محمد منادی از بچه های با غیرت و مومن لرستان ، شهرستان بروجرد بود . محمد منادی برای بدست آوردن نان حلال تلاش میکرد و به شغل شریف بنایی مشغول بود . محمد با همان سواد کسی که داشت دنبال یادگیری آیین و علوم دینی بود .
شهید حمید بدلی گیوی بچه یکی از محله های نازی آباد تهران بود، حمید پسری فعال و کوشا بود و خیلی هم پسر با گذشت و فداکاری بود
عبد الرحیم جوانی برومند از خطه ی آذربایجان شهر تبریز از تبار مردانی آزاده همچون ستارخان و باقرخان
مهدی سنجرانی وصیت نامه اش یک جمله بود : وصیت نامه من وصیت نامه ی امام است
مجتبی پسری بود که با آمدنش صفا و صمیمیت را برای خانواده اش به ارمغان آورد او فرزندی بود از تبار حسینیان پسری آرام و متین و با قار بود . حرف زدنش سنجیده و گام برداشتنش حساب شده با وجود اینکه ۱۶ سال بیشتر نداشت ولی چون مردی آگاه و با ایمان تمام واجباتش را انجام میداد نمازش ترک نمی شد
نمی دانم این مردان کوچک کجا بزرگ شده اند در کدام مکتب و مدرسه ای درس گرفتند که این چنین مردانی بزرگ اندیش و با فهم و آگاه به مسائل روزشان شدند چطور جان فشانی را یاد گرفتند ؟ از خودگذشتگی ، ایثار و رسیدن به کمال . آری ره صد ساله را اینان یک شبه پیمودند
صاحب کار محسن مردی مومن و متدین بود او را به کارهای مذهبی رفتن و به جبهه و شرکت در فعالیت های مساجد و داهپیمایی ها تشویق می کرد پس از مدتی تصمیم گرفت به سربازی برود او بعد از گذراندن ۳ ماه آموزشی سرانجام راه جدید را در رسیدن به معبود و معشوق خویش آغاز کرد
ششم شهریور ۱۳۴۱، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش مهدی، تعمیرکار چراغ بود و مادرش،زهرا نام داشت. تاپایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۶۲، در قصرشیرین بر اثر اصابت ترکش خمپاره توسط نیروهای عراقی شهید شد..
حسین در خانواده ایی متدین دیده به جهان گشود در دامن مادری پاک از سلاله ی حضرت زهرا سلام الله علیها و محبت پدری عاشق و دوستدار و ذاکر اهل بیت (ع) رشد کرد و به جوانی رسید . جوانی با ایمان، امین و درستگار بود
مهدی خاکی که کارمند شرکت سایپا بود از همان روزهای آغاز جنگ در جبهه ها داو طلبانه عازم جبهه ها شد . حکایت رشادت های مهدی را می شود از خاک داغ خوزستان پرسید روزهایی که نبرد در جبهه سنگین بود مهدی و مهدی ها بودند که در دل دشمن یورش می بردند لحظه ایی عقب نکشیدند تا دشمن را عقب بنشاندند .
محمد فرزند ارشد خانواده بود . محمد عشق را از دامان پاک مادر و ایثار را از محبت پدر آموخت . محمد تحصیلاتش را با اخذ دیپلم به پایان رسانید و آماده ی خدمت سربازی شد .محمد اعزامی از نیروی زمینی ارتش برای انجام خدمت مقدس سربازی به جبهه رفت